اگر فکر میکنید بعضی آدمها خلاق به دنیا میآیند و شما از چنین موهبتی بیبهره هستید، اشتباه میکنید. برخی آدمها خلاقترند، چون خلاقیت را در خود پرورش میدهند. درحقیقت، کارشناسان معتقدند خلاقیت از اساس مهارتی آموختنی است. پس مانند هر مهارت دیگر، باید با تمرین و کوشش خلاق بودن را یاد بگیرید. خواستن کافی نیست و برای خلاقبودن باید هرروز تلاش کنید و خودتان را بهسوی افکار نو و ایدههای روشن سوق دهید. اما باید بدانید که بیشتر وقتها بزرگترین موانع خلاقیت عادتهای ما هستند. همراه ما باشید. در این مطلب ۸ عادت نابودکننده خلاقیت را معرفی میکنیم. اگر چنین عادتهایی دارید، بهتر است آنها را ترک کنید.
برای خلاقبودن باید بتوانیم آزادانه و بدون پیشداوری ایده پردازی و نوآوری کنیم. اگر خیلی زود ایدههایتان را قضاوت کنید، باعث تردید درباره ایدههایتان و درنتیجه خلاقیت کمتر میشود. روند بررسی را جداگانه انجام دهید: نخست اجازه دهید ایدههای خام بیوقفه ارائه شوند؛ سپس میتوانید بهترینها را گزینش و پیرایش کنید.
اگر از ریسک پذیری و کاوش در مسیرهای نو میترسید، بیتردید انحراف از مسیر رایج برایتان دشوار خواهد بود. برای خلاقبودن باید جسور باشید و فرصتهای پیش رویتان را امتحان کنید. ترس بزرگترین دشمن خلاقیت است.
ترس از شکست نمیگذارد جسور و خلاق باشیم. اگر هدفمان اجتناب از شکستخوردن و اشتباهکردن باشد، به آدمی خاموش و محافظهکار تبدیل میشویم. خلاقیت یعنی آزمون فرصتهای پیش رو و کاوش در بنبستها. ایده جذابی که به ذهنتان میرسد، به همه اشتباهاتی که کردهاید میارزد.
در مقایسه خودتان با دیگران شعله نوآوری و خیالپردازی بیمانندتان را خاموش میکنید. معیارهای خودتان را برای خلاقیت داشته باشید و خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. خلق کنید و ابایی از متفاوتبودن نداشته باشید. هدیه یکتای شما به این دنیا از خلاقیتتان سرچشمه میگیرد.
ابهام آدمهای بسیاری را نگران میکند. این آدمها میخواهند همهچیز درست و منطقی باشد. اما برای خلاقیت باید شجاعت پذیرش عدماطمینان را داشته باشیم. از عدماطمینان نترسید. خلاقیت عادت است و بهترین خلاقیتها نتیجهٔ عادتهای سودمندی هستند که بهرهبردن از خیالپردازی و نوآوری را برای ما ممکن میکنند. برایآنکه بهراستی خلاق باشید، نباید از اشتباهکردن بترسید.
بازخورد گرفتن همیشه خوب است، شنیدن نقد و انتقاد دیگران هم همینطور. اما بهشرطی که آن نقدها و بازخوردها ما را نرنجاند. همه ما نیازمند بازخورد آدمهای مختلف هستیم. این بازخوردها به ما کمک میکنند پیشرفت کنیم. بدانید که ترس از نقد یعنی ترس از رشد و پیشرفت!
خلاقیت همیشه با میزان مشخصی عدماطمینان همراه است. درنتیجه، اگر کمی هم به خودمان تردید کنیم، طبیعی است. اما کمبود بیشازاندازۀ اعتماد به نفس، در طولانیمدت، بر تواناییها و قابلیتهایمان تأثیر منفی دارد. بهترین راه برای خلاقبودن این است که نخست اعتمادبهنفسمان را تقویت کنیم.
وسواس تحلیل یا فلج تحلیلی باعث میشود بهدلیل انبوه دادهها و اطلاعات، نتوانیم هیچ تصمیمی بگیریم. آدمهای خلاق میدانند که درگیرشدن و تمرکز بیشازاندازه بر موضوعی خاص، دشمن خلاقیت است.
چکیده کلام اینکه، اگر میخواهید خلاق باشید، فراموش نکنید که هرچه مهارت خلاقیت را بیشتر تمرین کنید، خلاقتر میشوید. درنتیجه، عادتهای بدی که خلاقیت را خفه میکنند ترک کنید.
شما چه روشهایی برای افزایش خلاقیت دارید؟ آیا روشی بوده است که استفاده از آن تأثیر چشمگیری بر پرورش خلاقیت شما داشته باشد؟ آیا شما توانستهاید با ترک عادت خاصی خلاقتر شوید؟
منبع:برگرفته از https://www.inc.com/lolly-daskal/8-bad-habits-that-destroy-your-creativity.html
در سال ۱۹۹۸، محققان دانشگاه اوهایو با دستاورد تازهشان سروصدای زیادی در محافل روانشناسی به راه انداختند. در این سال، آنها موفق به اثبات نظریهٔ «سوگیری منفینگر» شدند. طبق این نظریه، مغز انسان در واکنش به افکار منفی بیشتر تحتتأثیر قرار میگیرد تا افکار مثبت. به بیان بهتر، وقتی خبر بدی میشنویم، فعالیت الکتریکی و واکنش امواج مغزی بهمراتب بیشتر و شدیدتر است (در مقایسه با افکار و خبرهای خوب و مثبت). طبق این نظریه، ذهن ما بیشتر درگیر افکار و خبرهای بد و منفی میشود و متمایل به آنها است.
این تمایل به افکار و ذهنیات منفی از اجداد و نیاکان غارنشین ما برایمان به یادگار مانده است. همین منفی نگری بود که آنها را از خطرهای گوناگون حفظ میکرد و به بقایشان کمک میکرد. مسئله اینجا است که ما دیگر در غار زندگی نمیکنیم و در معرض خطرهای آن دوره نیستیم. علاوه بر این، مثل هر ذهنیت و خصیصهٔ دیگری، این منفینگری در ما رشد کرده و شاخوبرگ پیدا کرده است. ما آدمهای امروزی با همین منفینگریِ تکاملیافته تمامی موفقیت هایمان را نادیده میگیریم و مدام به شکست ها و اشتباهاتمان فکر میکنیم.
«همیشه همۀ کاسهکوزهها سرِ من شکسته میشه!» گفتن این جمله به خودمان برایمان کار سادهای است.
وقتی این ذهنیت منفینگر دستوپاگیرمان میشود، مثل این است که وارد هزارتویی شده باشیم و نتوانیم راه خروج از آن را پیدا کنیم. متأسفانه این گرفتاری پیامدهای بدی به دنبال دارد: افسردگی، اضطراب، محکوم کردن خودمان به شکست پیش از شروع کارها، از دست رفتن انگیزه و بهره وری، و مسائل ریزودرشت دیگر.
تا حالا کسی بدون شکست خوردن موفق نشده است. هرقدر هم اراده و پشتکار داشته باشیم و برای چیزی وقت بگذاریم، باز هم گریزی از شکست و اشتباه کردن نیست. این اشتباهها جزء جداییناپذیر مسیر منتهی به موفقیت هستند. کسی با یک بار تلاش کردن، استادکار نمیشود.
بد نیست اگر مدت کوتاهی هم که شده، اجازهٔ شکست خوردن و اشتباه کردن را به خودمان بدهیم. یاد گرفتن و مهارت پیدا کردن مثل خط صافی نیست که دنبالش را بگیریم و برویم؛ پیچوخم و بالاوپایین دارد. جیمز دایسون در یکی از مصاحبههایش گفته بود که قبل از آنکه بتواند جاروبرقی دایسون را درست کند، ۵۱۲۶ نمونهٔ ناموفق درست کرد و مجبور شد دوباره روی طرحش کار کند. اگر همان اوایل یا بعد از درست شدن هر مدل ناموفق، به خودش میگفت شایستگی انجام دادن این کار را ندارد و یا به خودش سخت میگرفت و از تلاش برای موفقیت دست میکشید، چه میشد؟
شبکههای اجتماعی متأسفانه این کار را برایمان آسانتر از همیشه کردهاند: اینکه بدیهای خودمان را کنار خوبیهای دیگران بگذاریم و زندگیمان را با زندگی افراد موفق مقایسه کنیم. مقایسه کردن ما را وادار به زندگی کردن بر اساس انتظارات دیگران میکند. زندگی کردن بر اساس انتظاراتی که خودمان از خودمان داریم کم بود، حالا اینها هم اضافه میشود. بهمرورِزمان، تعریف موفقیت از دیدگاه شخصی خودمان را از دست میدهیم و بیش از آنی که باید، درگیر افکار و عقاید مردم دربارۀ خودمان میشویم.
البته اگر درگیر این مسائل شدید، نباید فکر کنید که تنها هستید. همهٔ ما کموبیش گرفتار مقایسه کردن میشویم. این جمله را بهخاطر داشته باشید، شاید برای رهایی از مقایسه با دیگران کمکتان کند: «من فقط باید خودم را با آنچه دیروز بودم مقایسه کنم. آیا نسبت به منِ دیروزی، انسان بهتر یا موفقتری شدهام؟»
بیشتر ما بهخاطر تفاوتهایمان با دیگران عذاب میکشیم و فکر میکنیم این تفاوتها ما را کوچکتر و بیاهمیتتر میکنند. حال آنکه اصلا اینطور نیست.
نباید فراموش کنیم که رویکرد منحصربهفرد هرکدام از ما دربارۀ زندگی و دنیا باعث میشود هریک روش متفاوتی برای زندگی کردن و پیشرفت داشته باشیم. همین تفاوتهاست که زندگی را زیبا و رنگارنگ میکند. اگر به این تفاوتهایمان ایمان پیدا کنیم، بعدها قدردان خودمان خواهیم بود.
این نقلقول نیچه شاید کمی کلیشهای شده باشد، اما به موضوع صحبتمان بیربط نیست. چرا اینهمه خودمان را بهخاطر اشتباهها سرزنش میکنیم و به خودمان سخت میگیریم؟ بیایید طور دیگری به قضیه نگاه کنیم: اشتباهها را بهمنزلهٔ اتفاقهایی بدانیم که برای قویتر شدنمان رخ میدهند. هر اشتباهی که ما را از پا در نیاورد، میتواند قویترمان کند، حتی اگر خودمان متوجه این مسئله نباشیم.
در بیشتر مواقع، ندای درون ما اعتماد به نفس و قدرت را از ما سلب میکند. در واقعیت امر، بیشتر ما در اعماق وجودمان باور کردهایم که به اندازهٔ کافی خوب نیستیم.
متأسفانه این باور به خوب نبودن در بیشتر مواقع بهخاطر برداشت اشتباه ما از تجربههای ناموفق شخصی شکل میگیرد. ما دچار نوعی سوءتفاهم میشویم و شکست را بیبروبرگرد گردن خودمان میاندازیم. حال آنکه دلایل متعددی برای آن شکست وجود دارند و همهچیز محدود به تلاش ما نیست. این باور در محیط کار هم میتواند از بهرهوری ما و دیگران کم کند. وقتی خودمان فکر میکنیم به اندازهٔ کافی خوب نیستیم، فکر میکنیم دیگران هم چنین احساسی دارند. بنابراین راجع به احساسمان با آنها صحبت میکنیم و آنها را هم گرفتار موانعی میکنیم که سر راهمان هستند.
همانطور که میبینید، اثرات بدِ این صدای منفی درونی محدود به خودمان نمیشود. همیشه باید به خودمان یادآوری کنیم که به اندازهٔ کافی خوب هستیم و در حد توانمان تلاش میکنیم. به این صورت میتوانیم ندای درونمان را کنترل کنیم
هر آدمی در انتقاد کردن از دیگران رویهٔ بخصوصی دارد. یکی از سرِ علاقه و اطلاعاتی که از شخصیتمان دارد، ما را نقد میکند، دیگری از روی عصبانیت و آزردگی یا نظایر اینها. در نهایت، این ما هستیم که باید انتقاد سازنده را از انتقادهای بیاساس جدا کنیم و میانشان تمایز قائل شویم. با پذیرفتن انتقادهای سازنده میتوانیم بهمرور زمینهساز پیشرفت و موفقیت خودمان شویم. منتقدان خوب سینمایی را در نظر بگیرید: در نهایت، هدفشان این است که آثار هنریِ بهتری روی پردههای سینما بروند. انتقادهای سازندهٔ دیگران هم برای ما چنین نقشی دارند.
نظر شما چیست؟ موقعیتی را بهخاطر دارید که در آن بیخودوبیجهت به خودتان سخت گرفته باشید؟ موافق هستید که با کنار گذاشتن این سختگیریها راه برای موفقیتمان هموارتر میشود؟
نظرتان را با ما و خوانندگان این مطلب به اشتراک بگذارید.
منبع:https://www.psychologytoday.com/gb/blog/happiness-in-world/200911/the-three-realms-confidence
درباره این سایت